سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کهکشان قرآن
  • S.R.A ( جمعه 87/10/20 :: ساعت 11:26 صبح)

    عاشورا در نظر دیگران

    تأثیرى که حادثه کربلا و قیام حسین بن على«ع» بر اندیشه مردم جهان، حتى غیر مسلمانان داشته، بسیار است. عظمت قیام و اوج فداکارى و ویژگیهاى دیگر امام و یارانش سبب شده که اظهار نظرهاى بسیارى درباره این نهضت و حماسه آفرینان عاشورا داشته باشند. نقل سخنان همه آن کسان کتاب قطورى مى‏شود. بویژه که برخى از نویسندگان غیر مسلمان مستقلا کتاب درباره این حادثه نوشته‏اند. در اینجا تنها تعدادى اندک از این نظرها (از مسلمانان و غیر مسلمانان) آورده مى‏شود: (1)

    مهاتما گاندى(رهبر استقلال هند) : من زندگى امام حسین،آن شهید بزرگ اسلام را بدقت خوانده‏ام و توجه کافى به صفحات کربلا نموده‏ام و بر من روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد،بایستى از سرمشق امام حسین پیروى کند.

    محمد على جناح(قاعد اعظم پاکستان): هیچ نمونه‏اى از شجاعت،بهتر از آنکه امام حسین از لحاظ فداکارى و تهور نشان داد در عالم پیدا نمى‏شود.به عقیده من تمام مسلمین باید از سرمشق این شهیدى که خود را در سرزمین عراق قربان کرد پیروى نمایند.

    چارلز دیکنز(نویسنده معروف انگلیسى): اگر منظور امام حسین جنگ در راه خواسته‏هاى دنیایى بود،من نمى‏فهمم چرا خواهران و زنان و اطفالش به همراه او بودند؟پس عقل چنین حکم مى‏نماید که او فقط بخاطر اسلام،فداکارى خویش راانجام داد.

    توماس کارلایل(فیلسوف و مورخ انگلیسى): بهترین درسى که از تراژدى کربلا مى‏گیریم،اینست که حسین و یارانش ایمان استوار به خدا داشتند.آنها با عمل خود روشن کردند که تفوق عددى در جایى که حق با باطل روبرو مى‏شود اهمیت‏ندارد و پیروزى حسین با وجود اقلیتى که داشت،باعث شگفتى من است.

    ادوارد براون(مستشرق معروف انگلیسى): آیا قلبى پیدا مى‏شود که وقتى درباره کربلا سخن مى‏شنود،آغشته با حزن و الم نگردد؟حتى غیر مسلمانان نیز نمى‏توانند پاکى روحى را که در این جنگ اسلامى در تحت لواى آن انجام گرفت انکار کنند.

    فردریک جمس: درس امام حسین و هر قهرمان شهید دیگرى این است که در دنیا اصول ابدى عدالت و ترحم و محبت وجود دارد که تغییر ناپذیرند و همچنین مى‏رساند که هر گاه کسى براى این صفات مقاومت کند و بشر در راه آن پافشارى نماید،آن اصول همیشه در دنیا باقى و پایدار خواهد ماند.

    ل.م.بوید: در طى قرون،افراد بشر همیشه جرأت و پردلى و عظمت روح،بزرگى قلب و شهامت روانى را دوست داشته‏اند و در همینهاست که آزادى و عدالت هرگز به نیروى ظلم و فساد تسلیم نمى‏شود .این بود شهامت و این بود عظمت امام حسین.و من مسرورم که با کسانى که این فداکارى عظیم را از جان و دل ثنا مى‏گویند شرکت کرده‏ام،هر چند که 1300 سال از تاریخ آن گذشته است .

    واشنگتن ایروینگ(مورخ مشهور آمریکایى): براى امام حسین«ع»ممکن بود که زندگى خود را با تسلیم شدن اراده یزید نجات بخشد،لیکن مسؤولیت پیشوا و نهضت بخش اسلام اجازه نمى‏داد که او یزید را بعنوان خلافت بشناسد.او بزودى خود را براى قبول هر ناراحتى و فشارى به منظور رها ساختن اسلام از چنگال بنى امیه آماده ساخت.در زیر آفتاب سوزان سرزمین خشک و در روى ریگهاى تفتیده عربستان،.(2)روح حسین فنا ناپذیر است.اى پهلوان و اى نمونه شجاعت و اى شهسوار من،اى حسین!

    توماس ماساریک: گر چه کشیشان ما هم از ذکر مصائب حضرت مسیح مردم را متأثر مى‏سازند،ولى آن شور و هیجانى که در پیروان حسین«ع»یافت مى‏شود در پیروان مسیح یافت نخواهد شد و گویا سبب این باشد که مصائب مسیح در برابر مصائب حسین«ع»مانند پر کاهى است در مقابل یک کوه عظیم پیکر.

    موریس دوکبرى: در مجالس عزادارى حسین گفته مى‏شود که حسین،براى حفظ شرف و ناموس مردم و بزرگى مقام و مرتبه اسلام،از جان و مال و فرزند گذشت و زیر بار استعمار و ماجراجویى یزید نرفت.پس بیایید ما هم شیوه او را سرمشق قرار داده از زیردستى استعمارگران خلاصى یابیم و مرگ با عزت را بر زندگى با ذلت ترجیح دهیم.

    ماربین آلمانى(خاور شناس): حسین«ع»با قربانى کردن عزیزترین افراد خود و با اثبات مظلومیت و حقانیت خود،به دنیا درس فداکارى و جانبازى آموخت و نام اسلام و اسلامیان را در تاریخ ثبت و در عالم بلند آوازه ساخت.این سرباز رشید عالم اسلام به مردم دنیا نشان داد که ظلم و بیداد و ستمگرى پایدار نیست و بناى ستم هر چه ظاهرا عظیم و استوار باشد،در برابر حق و حقیقت چون پر کاهى بر باد خواهد رفت.

    بنت الشاطى: زینب،خواهر حسین بن على«ع»لذت پیروزى را در کام ابن زیاد و بنى امیه خراب کرد و در جام پیروزى آنان قطرات زهر ریخت،در همه حوادث سیاسى پس از عاشورا،همچون قیام مختار و عبد الله بن زبیر و سقوط دولت امویان و برپایى حکومت عباسیان و ریشه دواندن مذهب تشیع،زینب قهرمان کربلا نقش برانگیزنده داشت.

    لیاقت على خان(نخستین نخست وزیر پاکستان): این روز محرم،براى مسلمانان سراسر جهان معنى بزرگى دارد.در این روز،یکى از حزن آورترین و تراژدیک‏ترین وقایع اسلام اتفاق افتاد،شهادت حضرت امام حسین«ع»در عین حزن،نشانه فتح نهایى روح واقعى اسلامى بود،زیرا تسلیم کامل به اراده الهى به شمار مى‏رفت.این درس به ما مى‏آموزد که مشکلات و خطرها هر چه باشد،نبایستى ما پروا کنیم و از راه حق و عدالت منحرف شویم.

    جرج جرداق(دانشمند و ادیب مسیحى): وقتى یزید،مردم را تشویق به قتل حسین و مأمور به خونریزى مى‏کرد،آنها مى‏گفتند:«چه مبلغ مى‏دهى؟»اما انصار حسین به او گفتند:ما با تو هستیم.اگر هفتاد بار کشته شویم،باز مى‏خواهیم در رکابت جنگ کنیم و کشته شویم.

    عباس محمود عقاد(نویسنده و ادیب مصرى): جنبش حسین،یکى از بى نظیرترین جنبشهاى تاریخى است که تاکنون در زمینه دعوتهاى دینى یا نهضتهاى سیاسى پدیدار گشته است...دولت اموى پس از این جنبش،به قدر عمر یک انسان طبیعى دوام نکرد و از شهادت حسین تا انقراض آنان بیش از شصت و اندى سال نگذشت.

    احمد محمود صبحى: اگر چه حسین بن على«ع»در میدان نظامى یا سیاسى شکست خورد،اما تاریخ،هرگز شکستى را سراغ ندارد که مثل خون حسین«ع»به نفع شکست خوردگان تمام شده باشد.خون حسین،انقلاب پسر زبیر و خروج مختار و نهضتهاى دیگر را در پى داشت،تا آنجا که حکومت اموى ساقط شد و نداى خونخواهى حسین،فریادى شد که آن تختها و حکومتها را به لرزه درآورد.

    آنطون بارا(مسیحى): اگر حسین از آن ما بود،در هر سرزمینى براى او بیرقى بر مى‏افراشتیم و در هر روستایى براى او منبرى بر پا مى‏نمودیم و مردم را با نام حسین به مسیحیت فرا مى‏خواندیم.

    گیبون(مورخ انگلیسى): با آنکه مدتى از واقعه کربلا گذشته و ما هم با صاحب واقعه هم وطن نیستیم،مع ذلک مشقات و مشکلاتى که حضرت حسین«ع»تحمل نموده،احساسات سنگین دل‏ترین خواننده را بر مى‏انگیزد،چندانکه یک نوع عطوفت و مهربانى نسبت به آن حضرت در خود مى‏یابد.

    نیکلسون(خاورشناس معروف): بنى امیه،سرکش و مستبد بودند،قوانین اسلامى را نادیده انگاشتند و مسلمین را خوار نمودند...و چون تاریخ را بررسى کنیم،گوید:

    دین بر ضد فرمانفرمایى تشریفاتى قیام کرد و حکومت دینى در مقابل امپراتورى ایستادگى نمود.بنابر این،تاریخ از روى انصاف حکم مى‏کند که خون حسین«ع»به گردن بنى امیه است.

    سر پرسى سایکس(خاور شناس انگلیسى): حقیقتا آن شجاعت و دلاورى که این عده قلیل از خود بروز دادند،به درجه‏اى بوده است که در تمام این قرون متمادى هر کسى که آن را شنید،بى اختیار زبان به تحسین و آفرین گشود.این یک مشت مردم دلیر غیرتمند،مانند مدافعان ترموپیل،نامى بلند غیر قابل زوال براى خود تا ابد باقى گذاشتند.

    تاملاس توندون(هندو،رئیس سابق کنگره ملى هندوستان): این فداکاریهاى عالى از قبیل شهادت امام حسین«ع»،سطح فکر بشریت را ارتقا بخشیده است و خاطره آن شایسته است همیشه باقى بماند و یادآورى شود. محمد زغلول پاشا(در مصر،در تکیه ایرانیان) :حسین«ع»در این کار،به واجب دینى و سیاسى خود قیام کرده و اینگونه مجالس عزادارى،روح شهامت را در مردم پرورش مى‏دهد و مایه قوت اراده آنها در راه حق و حقیقت مى‏گردد.

    عبد الرحمان شرقاوى(نویسنده مصرى): حسین«ع»،شهید راه دین و آزادگى است.نه تنها شیعه باید به نام حسین ببالد،بلکه تمام آزاد مردان دنیا باید به این نام شریف افتخار کنند .

    طه حسین(دانشمند و ادیب مصرى): حسین«ع»براى به دست آوردن فرصت و از سرگرفتن جهاد و دنبال کردن از جایى که پدرش رها کرده بود،در آتش شوق مى‏سوخت.او زبان را درباره معاویه و عمالش آزاد کرد،تا به حدى که معاویه تهدیدش نمود.اما حسین،حزب خود را وادار کرد که در طرفدارى حق سختگیر باشند.

    عبد الحمید جودة السحار(نویسنده مصرى): حسین«ع»نمى‏توانست با یزید بیعت کند و به حکومت او تن بدهد،زیرا در آن صورت،بر فسق و فجور،صحه مى‏گذاشت و ارکان ظلم و طغیان را محکم مى‏کرد و بر فرمانروایى باطل تمکین مى‏نمود.امام حسین به این کارها راضى نمى‏شد،گر چه اهل و عیالش به اسارت افتند و خود و یارانش کشته شوند.

    علامه طنطاوى(دانشمند و فیلسوف مصرى): (داستان حسینى)عشق آزادگان را به فداکارى در راه خدا بر مى‏انگیزد و استقبال مرگ را بهترین آرزوها به شمار مى‏آورد،چندانکه براى شتاب به قربانگاه،بر یکدیگر پیشى جویند.

    العبیدى(مفتى موصل): فاجعه کربلا در تاریخ بشر نادره‏اى است،همچنان که مسببین آن نیز نادره‏اند...حسین بن على«ع»سنت دفاع از حق مظلوم و مصالح عموم را بنا بر فرمان خداوند در قرآن به زبان پیمبر اکرم وظیفه خویش دید و از اقدام به آن تسامحى نورزید.هستى خود را در آن قربانگاه بزرگ فدا کرد و بدین سبب نزد پروردگار،«سرور شهیدان»محسوب شد و در تاریخ ایام،«پیشواى اصلاح طلبان»

    به شمار رفت.آرى،به آنچه خواسته بود و بلکه برتر از آن،کامیاب گردید.

    پى‏نوشتها:
    1ـ نقل از کتاب«درسى که حسین به انسانها آموخت»،شهید هاشمى‏نژاد،ص 447،رهبر آزادگان و منابع دیگر.

    2ـ البته امام حسین«ع»در صحراى کربلا شهید شد،نه ریگزارهاى عربستان!

    3ـ رهبر آزادگان،ص .67

    4ـ حیاة الامام الحسین،ج 2،ص 246 و .288

    5ـ مفاتیح الجنان،زیارتهاى مختلف امام حسین«ع»

    6ـ در این زمینه ر.ک:«عنصر امر به معروف در نهضت امام حسین»از شهید مطهرى.D}

    7ـ بحار الأنوار،ج 44،ص 328،مقتل خوارزمى،ج 1،ص .186

    8ـ صحیفه نور،ج 17،ص .60

    9ـ همان،ج 16،ص .219

    10ـ همان،ج 18،ص .12

    11ـ همان،ج 15،ص .204

    12ـ چکیده مقالات کنگره امام خمینى و فرهنگ عاشورا،ص .104

    13ـ در این زمینه ر.ک:«فرهنگ جبهه»مهدى فهیمى.

    فرهنگ عاشورا صفحه 279

    جواد محدثى‏

     



  • S.R.A ( شنبه 87/10/14 :: ساعت 6:8 عصر)

    پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله فرمود: هر آینه این قرآن، نور آشکار و بیّن، ریسمان استوار و متین، دستگیره محکم، پایگاه بلند، شفا دهنده‏ترین شفاء، بزرگترین فضیلت و برترین سعادت است. هرکه از آن خواستار روشنی شود، خدا او را نورانی می‏کند. هرکه کارهای خود را بر طبق قرآن انجام دهد، خدا او را از لغزش نگاه می‏دارد. هرکه چنگ در قرآن زند، خدا او را نجات می‏دهد.
    بحار الانوار، ج 92، ص 32


  • S.R.A ( جمعه 87/10/13 :: ساعت 8:2 عصر)

    برای دیدن قسمت های اول، دوم و سوم این مقاله بر روی لینک های زیر کلیک کنید:

    قرآن و جلوه هاى عزّت و آزادگى در نهضت امام حسین علیه السلام (قسمت اول)

    قرآن و جلوه هاى عزّت و آزادگى در نهضت امام حسین علیه السلام (قسمت دوم)

    قرآن و جلوه هاى عزّت و آزادگى در نهضت امام حسین علیه السلام (قسمت سوم) 

     

     

    قرآن و جلوه هاى عزّت و آزادگى در نهضت

    امام حسین علیه السلام (قسمت چهارم)

    جلوه هاى آزادگى و شکست ناپذیرى عاشورا در نگاه دانشمندان
    نهضت عزّت آفرین عاشورا از آغاز تا انجام و تا هماره تاریخ، دانشگاه عزّت و صلابت وچشمهسار شکوه و آزادگى است، و در منطق و پیام، موضعگیرى و روشنگرى، دیدار و خطبه، سند و نامه و هر پیک و سفیرش گوهر کمیاب عزّت و آزادگىِ مورد نظر قرآن و پیامبر و همه آزادمنشان ـ از هر مذهب و تاریخى ـ موج میزند.

    ادامه مطلب...


  • S.R.A ( یکشنبه 87/10/1 :: ساعت 8:0 عصر)

    ویل دورانت (دانشمند، محقق و مورّخ معاصر):

    در قرآن، قانون و اخلاق یکى است، رفتار دینى در قرآن، شامل رفتار دنیوى نیز هست، و همه امور آن از جانب خدا و به طریق وحى آمده است. قرآن شامل مقرّراتى در خصوص ادب، تندرستى، ازدواج، طلاق، رفتار با فرزند و برده و حیوان، تجارت، سیاست، ربا، امور صناعت، مجازات، جنگ و صلح است...
    مدت چهارده قرن، قرآن در حافظه اطفال مسلمانان محفوظ مانده خاطرشان را تحریک کرد، اخلاقشان را فرم داده و قریحه صدها میلیون مرد را صیقلى کرده است.

    تاریخ تمدن ویل دورانت، جلد 11، صفحه 54



  • S.R.A ( جمعه 87/9/29 :: ساعت 11:0 صبح)

    آزادى در قرآن

    چکیده: نویسنده با تفکیک و تعریف آزادى فلسفى و آزادى حقوقى و تقسیم آن به آزادى معقول و نامعقول، نظریه اسلام را درباره این اقسام ذکر مى کند و با تبیین و رفع ابهام از پاره اى آیات در این زمینه، به بیان نسبت آزادى با قانون مى پردازد. در ادامه نیز به نکاتى درباره نسبت اختیار و برخى آیات که به ظاهر دال بر نوعى جبر است اشاره مى کند.

    ما چند نوع آزادى داریم:

    1. آزادى فلسفى: انسان اساساً آزاد آفریده شده است. این مسأله اى است که هم فلسفه و هم عقلا و هم منطق قرآن آن را مسلم مى دانند. در روایتى، امیرمؤمنان به امام حسن(علیه السلام) مى فرمایند:
    «لا تکن عبداً لغیرک، فقد خلقک الله حراً. هرگز بنده کسى نشو، چون خدا تو را در آفرینش آزاد آفریده است».
    منطق اسلام همین است که انسانها بالفطره خودشان حق انتخاب دارند و نباید چیزى را بر آنها تحمیل کرد.

    2. آزادى حقوقى: انسان این حق را دارد که از تمام مظاهر حیات و طبیعت بهره مند شود، چنان که در قرآن آمده است: «خلق لکم ما فى الأرض جمیعاً» یا «سخّر لکم ما فى السموات و الأرض جمیعاً». البته اینجا بحث است که این حقوق و آزادى، مطلق است یا نه. تمام اختلافهایى که بر سر مفهوم آزادى داریم، همین جاست.

    از لحاظ حقوقى دو تعریف براى آزادى شده است:
    الف) «الانطلاق من القیود»; یعنى اینکه انسان در تصرفاتش از هر تقیدى آزاد است.
    ب) «امکان التمتع بالحقوق»; یعنى امکانات طورى در نظام فراهم شده باشد که هرکس بتواند به حقوق حقه خودش، مانند حق تعلیم و تربیت تا آنجا که قانون مشخص کرده است برسد. حال کدام یک از این دو معنا صحیح است؟

    معناى اول اصلا معقول نیست. آیا امکان دارد جایى از دنیا بدون حد و مرز بتوانند هر کارى که دلشان مى خواهد انجام دهند؟ خیر; چون تزاحم مى شود. اما معناى دوم معقول است; یعنى اینکه هر انسانى که داراى حق مشروعى است بتواند از حق خود به نحو احسن و اکمل بهره مند شود. این معناى معقولى است که تمام عقلاى جهان آن را مى پذیرند. اگر پرسیده شود پس ارتباط آیه «لا إکراه فى الدین» با آیه اى که مى فرماید غیر از اسلام دینى از فرد قبول نمى شود چیست، گفته مى شود «لا إکراه فى الدین» نمى خواهد بگوید کسى را اجبار در دین نکنید; این یک مسأله طبیعى در دین است. لذا این آیه مى گوید که دین چیزى نیست که با چماق بشود به مردم باوراند و باید آن را با دلیل و برهان روشن کنید. آیه نمى گوید اسلام را عرضه نکنیم; بلکه مى گوید براى مردم ادله را روشن کنید تا خودشان اسلام را بپذیرند. اما آیه «إنَّ الدینَ عند الله إلاسلام» و آیه «و من یَبتغِ غیر الإسلام دیناً فلن یُقبلَ منه و هو فى الآخرة من الخاسرین» مى خواهد بگوید که بدانید دین پذیرفته پیش ما اسلام است. آن آیه مى گوید حقیقت، زوربردار نیست و باید دلیل اقامه کنید و این آیه مى گوید بدانید اگر غیر از اسلام دینى انتخاب کردید، در پایان کار متوجه مى شوید صحنه را باخته اید. این منطق قرآن، منطق عقلى است، منطق ارشاد است.

    اگر پرسیده شود آیه «قل کلٌّ یَعمل على شاکلته» چگونه با اختیار سازگار است، پاسخ مى دهیم که آیه مى خواهد بگوید رفتار انسان از صفات درونى انسان و ساختار درونى اش نشأت گرفته است. حال این ساختار ممکن است بر اساس آفرینش یا اختیار شکل گرفته باشد و قرآن نمى گوید که این شاکله جبرى است; پس از این آیه مسأله جبر فهمیده نمى شود.

    ممکن است پرسیده شود ادعاى شما این است که آزادى ریشه در فطرت دارد; اما مى بینیم که متفکران و فلاسفه بزرگ، نظیر افلاطون و ارسطو کمتر به این مقوله پرداخته اند و اگر به این مسأله پرداخته اند تحت عنوان جبر و اختیار بوده است، اما در آراى متفکران اسلامى، از آزادى حقوقى مدعاى شما کمتر اثرى مى بینیم. در پاسخ این سؤال مى گوییم شما ظاهراً اشتباه کرده اید. این مسأله که انسان فطرتاً مختار است و خودش سرنوشت خود را تعیین مى کند از گفته هاى افلاطون و ارسطو است. این مسأله که آزادى حقوقى از آزادى فطرى انسان نشأت گرفته است، گفتار تمام دانشمندان اسلامى است. البته عقیده من آن است که بیشتر اندیشه هاى تابناک این متفکران و فلاسفه بزرگ، برگرفته از تعالیم انبیاست; زیرا حکماى یونان روى تعالیم انبیا مطالعه کرده اند. همچنین اگر پرسیده شود آزادى حق انسان است و آزادى یعنى حاکمیت انسان بر سرنوشت خویش; بنابراین جایگاه قانون کجاست، پاسخ مى دهیم حق در مقابل تکلیف است. حق چیزى است که بر اساس فطرت یا طبیعت و یا سنت الهى براى انسان است و قانون نیز مرزبندى حقوق مى باشد. گاهى انسانها خودشان این مرزها را مشخص مى کنند و گاهى این مرزها با رهنمود شرع مشخص مى شود.

    آیة الله معرفت



  • S.R.A ( دوشنبه 87/9/25 :: ساعت 12:0 عصر)

    زن در آیینه جلال و جمال(2)

    در قسمت دوم مقاله پیرامون موضوع "زن و برهان" با بحث در خصوص تفاوت زن و مرد بر حسب علل درونی و بیرونی و  تفاوت عقلی بین زن و مرد و همچنین پیرامون ‌"حل‌ شبهات‌ و روایات‌ معارض"‌ با بحث در خصوص ‌اصالت‌ و استقلال‌ زن‌، ‌ازدواج، ‌مهریه، ‌قیومیت‌ شوهر نسبت‌ به‌ زن، قضاوت‌ زن‌، ‌مرجعیت‌ زنان‌، ‌شبهة‌ نقصان‌ عقل‌ و ایمان‌ زن‌ و حجاب به عنوان حق‌ الهی ‌صحبت می‏شود. در پایان نیز نتیجه‏ای کلی از مباحث مطرح شده ارائه می‏گردد.

    ادامه مطلب...


  • S.R.A ( جمعه 87/9/22 :: ساعت 12:0 عصر)

    معیارهای همسر نیکو از نگاه قرآن(2)

    در نخستین بخش از مقاله حاضر نویسنده به بیان معیارهای یک همسر خوب و شایسته از دیدگاه قرآن پرداخت. در دومین بخش، وی روشهای نیکو شوهرداری کردن را که قطعاً عامل مهم در انس و الفت میان همسران است مورد بررسی قرار داده که با هم آن را از نظر می گذرانیم.

    ادامه مطلب...


  • S.R.A ( دوشنبه 87/9/18 :: ساعت 5:0 عصر)

    آن ترک پرى چهره که دوش از بر ما رفت = آیا چه خطا دید که از راه خطا رفت
    تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بین = کس و اقف ما نیست که از دیده چه‏ها رفت
    بر شمع نرفت از گذر آتش دل دوش = آن دود که از سوز جگر بر سر ما رفت
    دور از رخ تو دم به دم از گوشه چشمم = سیلاب سرشک آمد و طوفان بلا رفت
    از پاى فتادیم چو آمد غم هجران = در درد بمردیم چو از دست دوا رفت
    دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت = عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت
    احرام چه بندیم چو آن قبله نه این جاست = در سعى چه کوشیم چو از مروه صفا رفت *
    دى گفت طبیب از سر حسرت چو مرا دید = هیهات که رنج تو ز قانون شفا رفت
    اى دوست به پرسیدن حافظ قدمى نه = زان پیش که گویند که از دار فنا رفت

    *:
    سوره مبارکه بقره، آیه 144
    سوره مبارکه بقره، آیه 158
    سوره مبارکه یونس، آیه 87



  • S.R.A ( شنبه 87/8/25 :: ساعت 9:0 عصر)

     وهابیان هر گونه تبرک به آثار اولیاء را شرک مى دانند. درحالی که تبرک به پیراهن یوسف چشم نابینا یعقوب را شفا بخشید.
    بخارى در نقل سرگذشت صلح حدیبیه: هر گاه پیامبر وضو مى گرفت یاران او براى ربودن قطرات آب وضوى آن حضرت بر یکدیگر سبقت مى گرفتند. تبرک به زره، عصا، شمشیر، ظروف، مهر، انگشتر، مو و کفن پیامبر در کتاب جهاد بخارى و تبرک به آب وضو و موى تراشیده حضرت در باب صفات پیامبر در صحیح بخارى ذکر می شود.

       1   2   3   4   5   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    عاشورا در نظر دیگران
    جایگاه، عظمت و شگفتیهای قرآن
    قرآن و جلوه هاى عزّت و آزادگى در نهضت امام حسین علیه السلام
    قرآن در نگاه دیگران
    آزادی در قرآن
    زن (زن در آیینه جلال و جمال-2)
    مقاله 'معیارهای همسر نیکو از نگاه قرآن(2)'
    اشعار حافظ و آیات قرآنی مرتبط
    آشنایی اولیه با وهابیت-قسمت دوم
    [عناوین آرشیوشده]