S.R.A ( سه شنبه 87/6/12 :: ساعت 12:0 عصر)
نقش التزام عملی در ایمان و باورها
در مقاله حاضر نویسنده با بررسی اهمیت التزام عملی افراد در شناخت حقیقت ایمان آنان شواهدی از قرآن را ذکر کرده که در آنها تنها معیار شناخت و بازشناسی افراد با ایمان از مدعیان دروغین همانا التزام عملی آنها در رفتار و گفتار معرفی شده است با هم این مقاله را از نظر می گذرانیم.
ایمان و باور درحوزه نظر و تفکر قرار می گیرد؛ زیرا شناختی همراه با اذعان و اعتقاد است که در قلب و جان آدمی نشسته و گرایش ها و نگرش هایش را سامان و سمت و سو می دهد. از این رو اندیشه وتفکر از مؤلفه ها و عناصر اصلی آن است؛ چنان که عنصر عقد قلبی نیز رکن و پایه دیگر آن را تشکیل می دهد. بر این اساس قرآن در تبیین و تحلیل خود از ایمان، تنها به شناخت و قطع و یقین بسنده نمی کند؛ بلکه به عنصر عقد قلبی به عنوان مؤلفه اصلی اشاره می کند و در نقد برخی از کسانی که شناخت قطعی از مسئله و موضوعی چون خدا و معاد دارند، می گوید: و استقینتها و جحدوابها؛ با آن که به آن یقین داشتند باز ایمان نیاورده و آن را انکار کردند. یقین، حکم و تصدیق قطعی است به این که می داند این محمول برای آن موضوع است و نمی توان ارتباط و همبستگی آن را به شکلی از اشکال چون علی و معلولی و یا لزوم و التزام نادیده گرفت. با این همه چون عنصر دوم در ایشان نیست نمی توان از ایمان سخن گفت؛ زیرا ایمان تصدیق گر همان یقین قطعی در جان ودل به شکل عقد و باور است که از آن به نگرش یاد می شود و نتیجه آن نیز گرایش ها و رویکردها و رفتارهای برخاسته از بینش و نگرش است.
اهمیت التزام عملی
با این همه، قرآن تنها به این دو عنصر برای ایمان کامل بسنده نمی کند، بلکه به عنصر سومی نیز اشاره می کند که درحقیقت بازتاب حقیقی ایمان است و شاید بتوان گفت که بی آن، ایمان، معنا و مفهوم واقعی نمی یابد. این عنصر سوم، همان عمل و التزام عملی است. به این معنا که اگر شناختی به شکل عقد قلبی و باور و ایمان درآید اما در نگرش ها و رفتارهای فردی و اجتماعی و نیز ظاهری و باطنی تاثیر نگذارد ایمان به شمار نمی آید، ایمان، تنها درچهره عمل و التزام عملی به آن خود را نشان می دهد و همین عنصر است که بالا می رود: و العمل الصالح یرفعه؛ زیرا انسان هر چند دارای بینش ها و شناخت های تاثیرگذار می باشد ولی تا زمانی که این شناخت ها و بینش ها به نگرش و عمل تبدیل نشده باشند در جان آدمی رسوخ نمی کند؛ از این رو شخصیت هر کسی را باید بر اساس عملکرد و رفتارها و نگرش های وی ارزیابی و داوری کرد. بر این اساس قرآن در خصوص رفتارهای آدمی و شخصیت و شاکله هر کسی می فرماید: کل یعمل علی شاکلته؛ هر کسی بر اساس شاکله و شخصیت وجودی خویش عمل می کند؛ به این معنا که خروجی رفتار و عمل اشخاص در نگرش ها را می بایست مبنا قرار داد تا از این طریق به دست آورد که چگونه می اندیشد و به چه چیزی باور دارد. بر همین پایه است که برخی از روان شناسان گفته اند به من بگویید چه می خورید تا بگوییم چگونه می اندیشید و به چه چیزی باور دارید و نگرش شما چیست؟
ضرورت شناخت
از این جاست که می توان نقش عمل و التزام عملی را در باورها و بینش ها به دست آورد. بازخوانی تحلیل قرآن دراین حوزه به ما کمک می کند تا شناخت جامعی از تاثیر نگرش ها در زندگی و شناخت آدمی به دست آوریم؛ به ویژه آن که روابط اجتماعی و ارتباط و کنش های ارتباطی انسان ها رابطه تنگاتنگی با شناخت دارد.
هرکسی می بایست درایجاد ارتباط سالم با دیگری از شناخت کلی از شخصیت فردی و اجتماعی داشته باشد تا بتواند داوری درست و قضاوتی واقعی داشته باشد و تعاملات خویش را براساس آن سامان دهد.
اگر کسی را امین نیافت به طریق دیگری با او تعامل خواهدداشت و به گونه دیگری با او رفتار خواهدکرد. در گزینش افراد و انتخاب دوستان و یا کارگزاران و مدیران و همه حوزه های دیگر زندگی، نقش شناخت از دیگری از مهمترین مسائل و دغدغه های هر کسی است.
قرآن راه های شناخت از دیگری را در رفتار وی می جوید و بر این باور است که شخصیت هرکسی را می توان از راه عمل و نگرش وی به دست آورد. به عنوان نمونه در داستان دختران شعیب به نقش رفتار موسی(ع) اشاره می شود و دختران براساس همین رفتار است که شخصیت موسی(ع) را ارزیابی می کنند و وی را فردی قوی و امین می یابند؛ دختران قوت و امانت وی را از گفتار و رفتار و کردار وی به دست آورده اند و با آن که قرآن مشخص می کند که این زمانی کوتاه بوده است ولی در همان زمان کوتاه، انسان های زیرک و باهوش می توانند شخصیت کسی را به درستی ارزیابی و برپایه رفتارها و نگرش های وی قضاوت کنند.
مسئله عمل اشخاص می تواند در انتخاب دوست و وکیل و همسر و امور دیگر بسیار مهم و اساسی باشد تا در قیامت نگوید مااتخذت فلانا خلیلا؛ ای کاش فلانی را به عنوان دوست نمی گرفتم ویا این که چرا این را رفیق و همسر خویش قراردادم تا مرا گمراه کند؛ زیرا رفتار و کردارهای دوستان درتغییر بینش و نگرش انسان تاثیرگذار است. بنابراین برای شناخت انسان های باشخصیت سالم نیاز است که روش شناخت را بشناسیم.
براساس روایات و آیات بسیار، معیار شناخت انسان عادل و متقی رفتارها و نگرش ها و کردارهای عملی اوست، از این رو دستور داده شده برای شناخت کسی به میان قوم و خویشان وی بروید و ببینید و بپرسید که چگونه است و در رفتار و کردارش چه رفتارهایی دارد؟
قرآن برای شناخت مؤمنان از منافقان و انسان های باشخصیت سالم از انسانهای غیرمتعادل، راهکار التزام عملی را بیان می کند. اما التزام عملی چیست؟ که در ادامه به این پرسش پاسخ داده می شود.
التزام عملی و نگرش ها
التزام از واژه لزوم به معنای چسبیدن است. وقتی چیزی به چیزی دیگر بچسبد و همیشه همراه آن باشد به گونه ای که دارای ارتباط تنگاتنگی با آن باشد یا ذاتی و یا ذاتیات او به شمار رود آن را لازم چیز می شمارند. ملازمان، کسانی هستند که در همه جا با آدمی این سو و آن سو می روند و دمی او را رها نمی سازند و به سخن دیگر چون پیچک به او بسته شده اند.
بینش ها به طور طبیعی می بایست در نگرش ها تاثیرگذار باشند و رفتارها و کردارهای انسان را سامان دهی کنند هرچند که برخی به جهت عناد و جدل و امور دیگری از این دست اجازه تاثیر بینش را در حوزه نگرش و کردارها نمی دهند ولی در زمانی که با خود خلوت می کنند، وجدان بیدار و فطرت سالم آنان، درستی کردارها و رفتارهای برخاسته از بینش درست را تایید می کند مگر آن که رفتارهای زشت و تکرار آن موجب شده باشد که شخصیت آنان از حالت سلامت خارج شده و به بیماری شخصیتی دچار شده باشد. دراین حالت است که بینش ها متاثر از رفتارهای نادرست تغییر می کند. بنابراین همان گونه که بینش در نگرش تاثیر گذار می باشد نگرش ها و کردارها نیز می تواند بینش اشخاص را دگرگونه سازد. از این رو میان بینش و نگرش، تعامل دو سویه برقرار است. در آیات بسیاری به هردوشکل تاثیرگذار اشاره شده است.
التزام عملی، معیار سنجش و داوری
قرآن، التزام عملی را معیاری مهم واساسی در داوری نسبت به اشخاص می شمارد و به مؤمنان می آموزد که چگونه می توانند دوستان خویش را از دشمنان بازشناسند و مؤمنان را از منافقان جدا کنند.
از نظر قرآن ایمان واقعی جز در عمل و نگرش، خود را نشان نمی دهد. این که گفته شود دلش پاک است ولی رفتارش خلاف آن نشان می دهد یا دروغگو است و یا منافق و انسان دارای شخصیت سالم، همواره عمل و قولش (به معنای ایمان وباور) یکی است.
در تحلیل قرآنی کلمه طیب و سخن نیکو زمانی می تواند جان آدمی را بسازد که در کارخانه عمل، صیقل یابد و آب دهی شود. اندیشه ها و بینش های بزرگ و سالم و مفید اگر نتواند درآدمی تاثیرگذارد، در جان آدمی نفوذ نمی کند. از این رو در آیات قرآن همواره ایمان در کنارعمل صالح به کار رفته است. اگر باور به هنجاری بودن امری دارید می بایست آن را درعمل خویش نشان دهید وگرنه از مصادیق دروغگویان و یا منافقان خواهیدبود.
برخی از اعراب بیابانگرد گفتند که ما به این سخنان پیامبر ایمان آورده ایم. خداوند درپاسخ ایشان می فرماید چنین نیست مگر زمانی که این ایمان درقلب و جانشان با عمل نفوذ کند؛ از این رو می فرماید اگر کسی بگوید ایمان آورده ام گمان نکند که رها می شود؛ زیرا با آزمون های سخت و دشوار می بایست درمقام عمل نشان دهد که واقعا ایمان آورده است. ایمان، زمانی واقعی است که به شکل التزام عملی نگرش و رفتارهای فردی و اجتماعی خود را نشان دهد. براین اساس در روایات آمده که برای شناخت انسان متقی بنگرید که درجامعه چگونه رفتار می کند؟ آیا نماز می خواند؟ به دیگران کمک می کند؟ حق سائل و محروم را که خداوند درمال ایشان قرار داده پرداخت می کند؟ احسان و نیکی می کند؟ اعمال نیک و صالح انجام می دهد؟
عدم مطابقت رفتار و گفتار منافقان
قرآن براساس این معیار به تحلیل رفتارهای منافقان می پردازد و نشان می دهد که چگونه اینان در ایمان خویش صادق و راستگو نیستند. در آیات بسیاری با اشاره به اعمال ورفتار منافقان تاکید می کند که اینان انسان های دورو و منافقی هستند.
می گویند که ایمان دارند و اعمالشان صالح و اصلاحی است درحالی که جز به فساد و تباهی دامن نمی زنند. با ایجاد انجمن و محافل مخفی نجوا، به توطئه می پردازند و با سخنان دروغ و تهمت، امنیت اجتماعی مردم را به خطر می اندازند و به دشمنان خط و نشان می دهند.
در سوره بقره و نیز سوره منافقون و سوره ها و آیات دیگر به نمونه های رفتار عملی منافقان اشاره می کند و به تحلیل آن می پردازد و نشان می دهد که اینان به جهت همین عدم التزام عملی به آموزه های وحیانی نمی توانند مومن باشند و در زمره و جرگه منافقان قرار می گیرند.
قرآن در آیات 60 تا 69 سوره نساء به تحلیل رفتارها و کنش ها و نگرش های منافقان می پردازد و نشان می دهد که ایشان به سبب همین عدم التزام عملی به آموزه های وحیانی قرآن و دستورهای نبوی نمی توانند مومن باشند و در این گفتار خویش دروغ می گویند.
از جمله رفتارها و اعمال منافقانه این افراد این است که دشمنان را برای نظارت و داوری می خوانند و از آنان می خواهند که برای درگیری ها و اختلافات و تنش های موجود در میان خود و برخی دیگر از مومنان از جناح دیگر بیایند و میان ایشان داوری کنند. قرآن بیان می کند که اینان برای داوری خواستن، از کسانی استمداد می جویند که خود طاغوت هستند و از مشروعیت سیاسی و مقبولیت مردمی در کشور خود برخوردار نمی باشند. طاغوت کسی است که به خشونت و زور و مکر و فریب به ناحق و باطل بر مردم کشوری حکومت یافته و ولایت خویش را تثبیت نموده است درحالی که اصولا حقی برای ولایت ندارد.
خداوند می فرماید: آیا ننگریسته ای به کسانی که به دروغ ادعا می کنند به آن چه بر تو فرو فرستاده شده و به آن چه پیش از تو بر دیگر پیامبران نازل گردیده ایمان آورده اند، آنان می خواهند داوری در مرافعات داخلی و فی ما بین را نزد طاغوت ببرند، با آن که فرمان یافته اند به طاغوت کفر ورزند و با آنان مراودات نداشته باشند؟و شیطان می خواهد آنان را به بیراهه ای که با حق فاصله ای دور و دراز دارد سوق دهد.
قرآن ادامه می دهد که اینان از پیامبر و آموزه های قرآن سر می تابانند و حاضر نمی شوند تا آن را ملاک حل و فصل اختلافات قرار دهند. (نساء آیه 61)
شگفت این که آنان همین که از همان طاغوت به جهت داوری ضربه می خورند و سرشان به سنگ اصابت می کند و سر شکسته باز می گردند مدعی می شوند که به خدا سوگند هدف ما از بردن داوری به مجامع طاغوتی و حکومت های باطل جز نیکی و سازش میان مشاجره کنندگان نبوده است و می خواستیم با این کار تنش ها و اختلافات درمیان امت کاهش یابد. (نساء آیه 62)
قرآن در ادامه بررسی و رفتار و کردار منافقان توضیح می دهد که این ها مردمی بهانه جو هستند و کسانی اند که فرصت طلب و موج سوارند. هرگاه جهتی پیروز شد همان را می گیرند و بر آن سوار می شوند و می گویند ما با شما بودیم و هرگاه جهت دیگر پیروز و جناحی موفق شد می گویند با برنامه ریزی ما بوده است.
قرآن در آیه 64 سوره نساء این مطلب را چنین توضیح می دهد: ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای این که به اذن خدا در همه امور از او پیروی شود؛ پس چگونه منافقان با بهانه هایی مانند برقراری سازش میان دو طرف دعوا، از پیامبر روی برمی گردانند و به طاغوت مراجعه می کنند؟ اگر آنان پس از آن که با این عمل برخود ستم کردند نزد تو می آمدند و از خدا آمرزش می خواستند و پیامبر برای آنان دعا و درخواست آمرزش می کرد به یقین خدا توبه آنان را می پذیرفت و با ایشان رفتاری دیگر و از سر مهر و محبت می کرد.
التزام عملی، معیار شناخت مردم
آن گاه قرآن به معیاری اشاره می کند که می توان با آن مردم را از هم باز شناخت. این همان معیار التزام عملی در رفتارها و نگرش هاست و اگر کسی می خواهد کسی را بشناسد و در دوستی و گزینش همسر و انتخاب وکیل و امور دیگر کسی را انتخاب کند بهتر است که همواره این معیار را درنظر داشته باشد.
خداوند در آیه 65 سوره نساء به بیان معیار سنجش و داوری میان افراد و تشخیص انسان سالم و راستگو از منافق و دروغگو می پردازد و می فرماید: پس چنین نیست که اگر مردم رسالت تو را تصدیق کنند مومن باشند. به پروردگاری خدا سوگند تا آنان تو را در آن چه میانشان مایه اختلاف است داور نسازند، آن گاه از داوری تو درخود احساس هیچ گونه دلتنگی نکنند و کاملاً تسلیم حکم تو نباشند، مومن نخواهند بود.
این همان رفتار التزام عملی است که قرآن بر آن تکیه و تاکید می کند و شخص اگر مدعی باور به چیزی است می بایست در رفتارها و نگرش های خویش آن را نشان دهد؛ زیرا شخصیت آدمی خود را در رفتار نشان می دهد و بهترین داور در صداقت شخص همان رفتار عملی است. درحقیقت التزام عملی به آن چه باور دارد و یا مدعی باور است خود بهترین داور برای سنجش ایمان و عدم ایمان و نیز التزام و عدم التزام است.
این ها تنها نمونه هایی است که دراین جا برای تبیین تحلیل قرآن از نقش عمل و التزام عملی بیان شد و جای بحث و بررسی بیش تری نیز وجود دارد که در حوصله این نوشتار کلی نیست.
نویسنده: حمید رضا عزیزی
منبع: ام الکتاب (www.ommolketab.net)