S.R.A ( دوشنبه 87/7/1 :: ساعت 3:41 عصر)
اهمیت شب قدر در قرآن
در طول سال، ساعات، روزها، شبها و ماهها و اساساً زمانهای متفاوتی وجود دارد. اما در میان همگی این زمانها، بعضی به واسطه عنایت و توجه خداوند و اثراتی که بر این زمانها مقرر شده یا اتفاقاتی که در آنها روی داده یا میدهد، دارای اهمیت، شرافت و عظمت ویژهای هستند. یکی از این زمانها شب قدر است. در آیین اسلام، این شب با ارزشترین و برترین شب در طول سال است. اهمیت این شب تا حدی است که نه تنها آیات مختلفی از سور قرآن کریم درمورد خصوصیات این شب نازل شده، بلکه سورهای مستقل (1) نیز به این نام و در خصوص شب قدر در قرآن کریم وجود دارد.
برای بیان روشنتر اهمیت این شب، میتوان دو دسته آیات قرآنی که درباره این شب نازل شدهاند را در نظر گرفت. دستهای از این آیات به بیان عظمت و شرافت فوقالعاده این شب میپردازند و دسته دیگر بیانگر اثرات این شب هستند.
از دیدگاه قرآن کریم عظمت و شرافت این شب آن قدر والاست که خداوند میگوید: "و تو چه میدانی شب قدر چیست؟"(2) با کمی دقت در آیاتی از قرآن کریم که در آنها نیز این گونه خطاب به کار رفته است، درمییابیم که خداوند هنگام اشاره یا تذکر به امور بسیار پراهمیت به این صورت، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را مورد خطاب قرار داده است. به عنوان مثال وقتی صحبت از قیامت و عظمت این روز به میان آمده و آگاهی و جلب توجه مردم به اتفاقات بسیار بزرگ آن روز مورد نظر بوده، از این نوع خطاب استفاده شده است.(3) در آیه شریفه سوره قدر هم اگر خداوند برترین مخلوق خود و آخرین فرستاده خویش را اینگونه مورد خطاب قرار میدهد، به دنبال بیان عظمت فوقالعاده این شب است.
در آیهای دیگر خداوند این شب را از (حدود) سی هزار شب که شب قدری در آنها وجود ندارد، برتر دانسته است.(4) به وضوح این مقایسه و برتری شگفتانگیز، به طور ملموستری عظمت این شب را برایمان روشن میکند.
در دسته دوم از آیات قرآن کریم، خداوند به بیان خصوصیات این شب میپردازد. دارا بودن چنین خصوصیاتی موجب میشود که این شب اثرات خاص و منحصر به فردی را در میان تمامی شبهای سال داشته باشد. به عنوان نمونه این شب شبی «مبارک» خوانده شده است.(5) مبارک به معنای پرخیر و برکت است و به کار بردن این تعبیر در خصوص شب قدر به این مفهوم است که این شب بلند مرتبه، گنجایش و ظرفیت خیر کثیری را دارد. تا حدی که به تصریح آیات قرآن کریم، نزول قرآن در این شب صورت گرفته است.(6)(7) همچنین به سبب خیر و برکت فراوان در این شب رحمت و مغفرت خداوند به سوی بندگان نازل میشود.
از دیگر اثرات مهم شب قدر میتوان به عدم صدور عذاب در این شب و در امان بودن بندگان از عقوبتهای الهی(8)، اشاره کرد. چرا که خداوند صراحتاً سرتاسر این شب، از لحظه آغاز تا سپیده دم آن را سرشار از "سلامت" میخواند.(9)
هر انسان با دقت در عظمت و شرافت اینچنین شبی و تأمل در اثرات آن و وقایعی که در آن اتفاق میافتد، به طور طبیعی به دنبال شناخت بیشتر و آگاهی از جوانب مختلف شب قدر خواهد بود. ما نیز در این مجال کوتاه، برآنیم تا هر چه بیشتر در حد توان ابعاد مختلف این شب را بررسی کنیم. از این رو در ادامه در خصوص معنای قدر، رویدادهایی که در این شب واقع میگردد، زمان وقوع چنین شبی و طریقه بهرهگیری هر چه بیشتر از برکات آن بیشتر تأمل میکنیم.
معنای قدر
اساساً قدر به معنای اندازهگذاری است و ظاهراً منظور قرآن کریم از گذاردن نام قدر بر این شب پرعظمت، تعیین و مشخص کردن جزئیات امور مربوط به تمامی مخلوقات در آن میباشد. به بیان روشنتر در این شب، حوادث و اتفاقات مانند مرگ و زندگی، سعادت و شقاوت، رزق و روزی و ... برای انسانها و حوادث طبیعی جاری شدن سیل، وقوع زمین لرزه و ... در رابطه با سایر کاینات معین و مشخص میگردد.(10) آیه شریفه سوره دخان هم در توصیف شب قدر، این مطلب را تأیید میکند. خداوند متعال در این آیه میفرماید: "در آن شب(11) هر حادثهای که باید واقع شود خصوصیاتش مشخص و معین میشود."(12)
با دانستن عظمت فوق العاده و خیرات و برکات فراوان شب قدر، این سؤال به ذهن خطور میکند که آیا شب قدر یک شب خاصی در طول تاریخ بوده است یا امروزه نیز شب قدری وجود دارد و میتوان از برکات چنین شبی بهرهمند شد و آن را درک نمود؟
بجاست که پاسخ خود را در آیات مختلف قرآن کریم که به بیان ویژگیها و اتفاقات شب قدر اختصاص دارد، جستجو کنیم. با دقت در این آیات درمییابیم هنگامی که قرآن کریم به وقایع شب قدر از جمله نزول ملائک و تقدیر امور در آن شب اشاره میکند، آنها را به صورت افعال مضارع که در زبان عربی نشان دهنده استمرار و تداوم است، بیان مینماید.(13) پس بدین ترتیب مشخص میشود که شب قدر استمرار دارد و محدود به زمانی خاص در گذشته و یا یک شب معین در یک سال به خصوص نیست، بلکه با گذر زمان به طور مستمر تکرار میشود و در عصر حاضر نیز چنین شبی وجود دارد و وقایع گوناگون آن (نظیر نزول ملائک، تقدیر امور و ...) نیز هم اکنون نیز به وقوع میپیوندد. اما با قدری تأمل بیشتر در آیات قرآن کریم جزئیات بیشتری درباره چگونگی این استمرار و بازههای زمانی تکرار این شب به دست میآید. از ظاهر کلام قرآن این گونه استفاده میشود که شب قدر در ماه مبارک رمضان قرار دارد (این مطلب در قسمتهای بعد بیشتر مورد بررسی قرار خواهد گرفت). پس همانگونه که ماه مبارک رمضان در هر سال وجود دارد و تکرار میشود، شب قدر نیز هر ساله تکرار میگردد. بدین ترتیب این امکان وجود دارد که حتی امروزه و در هر سال نیز بتوان از برکات فراوان و مواهب گوناگون الهی در این شب، به تناسب همت و توجه خویش بهرهمند شد.
در شب قدر چه روی میدهد؟
در گذشته گفتیم که، با مراجعه به آیات قرآن کریم روشن میشود که نه تنها در این شب کلیه امور مربوط به مخلوقات در سال آینده و تا فرارسیدن شب قدر بعد، از جانب خداوند تقدیر میگردد، بلکه ملائکه در این شب به اذن پروردگار، این امور معین و مشخص شده را به صورت فرامین الهی نازل مینمایند.(14)
با کمی جستجو در آیات قرآن کریم که در آنها سخن از نزول ملائک به میان آمده، میتوان نزول ملائک را از نظر هدفی که در نزول خود دنبال میکنند به دو دسته تقسیم کرد. یک دسته از نزول آن است که ملائک نازل میشوند تا امر و فرمانی از فرامین الهی را که به آنها محول میگردد، اجرا نمایند؛ نظیر نزول ملائک به منظور یاری مؤمنان در جنگ بدر و حنین و سایر عرصهها(15)، نزول فرشتگان برای گرفتن جان افراد(16)، و یا نزول ملائک جهت اجرای عذاب الهی نظیر آنچه که در مورد قوم لوط به وقوع پیوست(17) و ...
نوع دیگر نزول فرشتگان الهی، فرود آمدن آنان به منظور ابلاغ و رساندن پیام خداوند است. به وضوح روشن است که هر پیام یک دریافت کننده و مخاطبی دارد که آن پیام برای او فرستاده شده است، در نتیجه در این نوع از نزول سر و کار ملائک از طرفی با فرستنده و از طرفی دیگر با دریافتکننده پیام است، به بیان دیگر ملائک الهی باید پیام خود را پس از آنکه از خداوند دریافت نمودند بر کسی عرضه کنند یا به عبارت دیگر بر مخلوقی از مخلوقات او نازل شوند. نمونهای از این نزول، نزول جبرائیل امین در طول 23 سال بر رسول اکرم میباشد که پیامهای الهی را به طور پیوسته بر آن حضرت نازل مینمود.
حال باید ببینیم که نزول ملائک در شب قدر، جزو کدام یک از دو حالت فوق است. در آیه 4 سوره قدر خداوند از نزول ملائک و فرامین الهی سخن به میان آورده است. در حقیقت با رجوع به این آیه باید ببینیم که این فرامین، دستورات الهی هستند که به ملائک ابلاغ شده و ایشان مأمور به اجرای آنها هستند (نزول نوع اول)، یا نه این فرامین صرفاً به ملائکه ابلاغ شدهاند و ملائک مسؤولیت اجرای آنها را ندارند بلکه مسؤولیت نازل کردن آن و حمل این فرامین را دارند (نزول نوع دوم). خداوند متعال هنگامی که در آیه 4 سوره قدر بحث نزول ملائک را مطرح مینماید، میفرماید که ملائک در این شب تمامی فرامین الهی را نازل میکنند. به عبارت دیگر ملائک در قبال این فرامین مأموریت اجرای آنها را ندارند، بلکه باید آنها را نازل کنند. پس مشخص میگردد که این فرامین که توسط ملائک مورد نزول قرار میگیرند جنبه ابلاغی دارند و نزول ملائک برای اطلاع رسانی و از نوع نزول ابلاغی (نزول نوع دوم) است.(18)
نزول ملائک به کدامین مقصد؟
همانگونه که اشاره شد نزول ملائک در شب قدر به صورت ابلاغی است و در این نزول ملائک حکم قاصدانی را دارند که از جانب خداوند پیامی را برای مخاطبی فرود میآورند. در نتیجه باید مخلوقی وجود داشته باشد که در شب قدر مورد نزول ملائک باشد و فرامین الهی به او ابلاغ شود.
با توجه به نوع نزول ملائک و محتوای پیغامی که به همراه دارند، و در نظر گرفتن این نکته که نزول آنها کاری عبث و بیهوده نیست، میتوان نتیجه گرفت که نزول ملائک بر هر مخلوقی نمیتواند باشد. بلکه باید بر شخصی باشد که تناسب نزول ملائک و دریافت فرمانهای الهی شامل مقدرات موجودات را داشته باشد. به بیان دیگر او باید توانایی درک مجموعهای بسیار بزرگ و عظیم و در عین حال پراهمیت از اطلاعات را دارا باشد. روشن است که نه تنها اشیاء گوناگون و گیاهان و جانوران و حتی مکانهای مقدس قادر به فهم این پیام و شایسته این نزول نیستند، بلکه انسانهای معمولی هم ظرفیت این نزول را ندارند. چرا که موضوع این ابلاغ، مقدرات امور و آن هم مقدرات همه موجودات و از جمله تکتک انسانهاست. مقدرات هر یک از انسانها در یک سال، حجم وسیعی از اطلاعات را تشکیل میدهد که مطلع شدن از آنها در یک شب و به صورت یکباره توسط انسان معمولی امکان پذیر نیست، چه رسد به سرنوشت و مقدرات کلیه مخلوقات عالم.
از سوی دیگر، ملائک در هنگام نزول فرامینی را همراه خود میآورند که در آینده باید به اجرا دربیاید. برای این که ابلاغ این فرامین توسط ملائک امری عبث و بیهوده نباشد، نزول ملائک باید اثر و نتیجه عملی همراه داشته باشد. به عبارت دیگر کسی که مورد نزول ملائک واقع میشود، باید در سیر انجام این فرامین نقش و وظیفهای داشته باشد. حال ما با نگاهی دقیقتر به خود و اطرافیانمان آشکارا مییابیم که نه تنها شأن و تناسب نزول ملائک را نداریم و هیچگاه مورد نزول ملائک قرار نگرفتهایم و نخواهیم گرفت، بلکه هیچگاه نقشی در اجرای این فرامین که در رابطه با مقدرات افراد است هم نخواهیم داشت.
حال که معلوم شد یک انسان عادی محل نزول ملائک واقع نمیشود، میتوان انتظار داشت که افراد مخصوصی وجود داشته باشند که از نقایص و کمبودها و محدودیتهای انسانهای عادی دور باشند و از جانب خداوند ظرفیتها و تواناییهای ویژهای را کسب کرده باشند. در حقیقت خداوند این انسانهای برگزیده را به مقام جانشینی خود بر روی زمین نایل کرده است، و این همان مقام و منزلتی است که قرآن کریم نیز صراحتاً در آیه 30 سوره بقره عدهای را تحت همین عنوان معرفی مینماید و از آنان با عنوان خلیفة الله تعبیر میکند.(19) نماینده خدا بر زمین کسی است که وجودش نمایشگر خداوند است و به اذن خداوند کار خدایی میکند و کارها و آثار خاصی به اراده خداوند توسط او اجرا میشود. نظیر حضرت عیسی (علیه السلام) که به اذن پرودگار مرده را زنده میکرد.(20) به عبارت دیگر خلیفة الله سبب اتصال بین آسمان و زمین است. بر این اساس، مشخص است که خلیفة الله بدان سبب که نماینده خداوند و در ارتباط با او است، لزوماً توانایی درک و دریافت پیامهای الهی را دارد و از سوی دیگر او به اذن و اراده خداوند مأمور به اجرای دستورات خاص الهی است، پس نزول ملائک به چنین شخصی یقیناً اثر عملی به دنبال خواهد داشت.
این افراد چه کسانی هستند؟
آنچه مسلم و مورد اتفاق مسلمانان است، این است که تنها کسی که در صدر اسلام محل نزول ملائک بوده و پیغامهای الهی را دریافت میکرده، وجود مقدس پیامبر اکرم حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) بودند و کسی جز ایشان نیز این منصب و مقام را دارا نبود.(21) اما همانطور که در قسمت گذشته گفته شد، نزول ملائک در شب قدر و آوردن تقدیر امور، امری استمراری و کار هر ساله است. بنابراین به دوران حیات نبی اکرم محدود نمیشود و بر طبق آیات قرآن پس از آن حضرت نیز تداوم دارد. لذا پس از رسول خدا فرشتگان الهی باید بر شخصی نازل شوند.
بدیهی است که این شخص باید کسی باشد که بعد از پیامبر به مانند ایشان برای چنین مقام و این چنین مسؤولیتهایی از جانب خداوند انتخاب شده باشد و از ناحیه او قابلیتها و تواناییهای لازم به او عطا شده باشد. طبعاً او ادامهدهنده راه پیامبر و مأمور به وظایف و کارهایی است که مسؤولیت آنها در زمان پیامبر به عهده ایشان بود و باید بعد از ایشان نیز ادامه پیدا کند. به عبارت روشنتر او جانشین پیامبر بعد از ایشان است و گذشته از این بسان پیامبر نماینده خداوند بر زمین و حلقه ارتباط عالم ملک با ملکوت است.
با مراجعه به تاریخ در مییابیم که بعد از پیامبر مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)، تاکنون جز افرادی محدود، کسی ادعایی مبنی بر این که ملائک در شب قدر بر او نازل میشوند، نکرده است. چرا که صحت ادعای مدعی در این زمینه با چند سؤال ساده در مورد اتفاقات آینده و جزئیات آن از سوی مردم همعصر او معلوم میشده است. در این میان، تنها عده ای محدود را میتوان یافت که مدعی این امر هستند. اینان در مقاطع مختلف زندگی خود قاطعانه از این ادعای خود دفاع کردهاند و پاسخگوی پرسش افراد در مورد اخبار و اتفاقات آینده بودهاند. ایشان در لحظه لحظه عمر خود، همانند پیامبر اکرم از چنان علم وسیعی برخوردار بودهاند و از وقایع جهان اطلاع داشتهاند که مردم همعصرشان، به وضوح به مقام علمی آنها پیمیبردند و ایشان را عالمترین شخص میدانستند. با بررسی زندگانی ایشان شواهد بسیاری در تأیید این موضوع میتوان یافت که ذکر آنها خود فرصت دیگری میطلبد.
لازم به ذکر است که اینان همان کسانی هستند که شیعیان به امامت آنها معتقدند؛ جانشینان پیامبر و نمایندگان خداوند بر روی زمین؛ علی و یازده فرزند معصوم از نسل او.
از آنچه گفته شد نتیجه میشود در هر عصری و از جمله در دوران حاضر باید حجت و نمایندهای از جانب خدا بر روی زمین وجود داشته باشد، تا در شب قدر، محل نزول ملائک باشد. بر این اساس شیعیان قائلند که پس از رسول خدا ملائک بر ائمه اطهار که جانشینان به حق آن بزرگوار و خلفای الهی بر روی زمین بودند، نازل میشدند و در عصر حاضر نیز هر ساله در شب قدر، فرشتگان الهی بر وجود امام عصر، امام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) نازل میشوند.
شب قدر کدام یک از شبهای سال است؟
با در نظر گرفتن دو آیه از قرآن کریم و دقت در آنها و با استفاده از احادیث نبوی و کلام ائمه اطهار میتوان دریافت که یک چنین شبی در ماه مبارک رمضان قرار دارد. چرا که خداوند در آیه 185 سوره بقره، ماه رمضان را ماهی معرفی میکند که قرآن در آن نازل شده است.(22) و در آیه آغازین سوره قدر نیز شب قدر را شبی میداند که قرآن در آن نازل گشته است.(23) پس به خوبی میتوان نتیجه گرفت که شب قدر در ماه مبارک رمضان قرار دارد و قرآن در این شب و در نتیجه در ماه رمضان نازل شده است. روایات رسیده از پیامبر اکرم و اهل بیت نیز این مطلب را تأیید مینماید. نهایتاً آنچه ما میتوانیم از قرآن کریم در تعیین زمان این شب بفهمیم، محدود به وقوع یک چنین شبی در ماه مبارک رمضان است. اما روایات رسیده از معصومین در تفسیر قرآن وضعیت را روشنتر میکند. در این روایات به شبهای نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم ماه رمضان اشاره شده است و شب بیست و سوم از بقیه محتملتر شمرده شده است.
چه باید کرد؟
در قسمتهای پیشین اشاره شد که طبق آیهای از قرآن کریم شب قدر از هزار ماه که در آن شب قدری وجود ندارد، برتر و بالاتر است.(24) ائمه اطهار (علیهم السلام) در مقام تفسیر و تبیین آیات قرآن، دلیل این برتری حیران کننده را، برتری عبادت و انجام عمل صالح برای بندگان در این شب دانستهاند.(25)
اگر لحظهای درنگ کنیم و کمی با خود بیاندیشیم خواهیم دید که در میان 365 شب سال تنها شبی از شبهاست که این چنین مورد عنایت و توجه قرار گرفته و چنان اثراتی بر آن مترتب شده است. بنابراین با اندکی تأمل به این نتیجه خواهیم رسید که باید این فرصت را غنیمت شمرد چرا که در این شب پرخیر و برکت فرصتی بسیار استثنایی آن هم در ماه میهمانی خدا برای ما فراهم شده است که میتوانیم با توجه و همتی که به کار میبندیم بهره بسیار زیادی از آن ببریم.
با رجوع به بیانات ائمه اطهار میتوان از اعمال و عباداتی که مورد توصیه قرارگرفتهاند، با خبر شد. از جمله این اعمال میتوان به احیاء این شب و تفکر و تحصیل علم در باب مسایلی که انسان را به خدا نزدیکتر میگرداند اشاره کرد. مثلاً مناسب است در این شب مقداری با خود خلوت کنیم، عملکرد سال گذشته خود را مرور کنیم. اعمال و رفتار خود را در این سال زیر ذرهبین قرار دهیم و ببینیم در سال گذشته کجا بوده و اکنون به کجا رسیدهایم؟
با پرداختن به این افکار میتوانیم مقدمه استفاده بیشتر از این شب را مهیا کنیم. از خداوند تقدیر بهتری را در سال آینده طلب کنیم. از او بخواهیم که ما را در پیمودن مسیری که مورد پسند اوست کمک کند. همچنین از او که وعده آمرزش در این ماه و به خصوص در این شب به ما داده است در مورد کوتاهیهای خود طلب مغفرت و آمرزش کنیم و تصمیم بگیریم او را بیش از پیش اطاعت کنیم.
همچنین زنده نگه داشتن یاد خداوند در دل، دستگیری از محرومان و مظلومان و دعای خیر برای سایرین نیز از جمله اعمال سفارش شده هستند.(26)
بدین ترتیب است که هر انسان آگاه و بیدار دل در حدی که در توان و شایسته اوست، میتواند هر چه بیشتر خود را مشمول عنایت و توجه خداوند قرار دهد. به این امید که بتوانیم از این فرصت استثنایی و خیرات بیمنتهای این شب بهره و استفادهای شایان ببریم.
--------------------------------------------------------------------------------
پاورقیها:
سوره "قدر".
"و ما ادراک ما لیلة القدر" (سوره قدر، آیه 2)
خداوند در 13 آیه از قرآن کریم پیامبر خویش را اینگونه مورد خطاب قرار میدهد. همانطور که اشاره شد تک تک موضوعات مطرح شده در هر یک از این آیات، موضوعات بسیار مهم و باعظمتی هستند. به طور نمونه میتوان به آیات مربوط به روز قیامت اشاره کرد: "و ما ادراک ما یوم الفصل" (سوره مرسلات ، آیه 14) و "و ما ادراک ما یوم الدین" (سوره انفطار ، آیه 17)
"لیلة القدر خیر من الف شهر"
"شب قدر بهتر از هزار ماه است." (سوره قدر، آیه 3)
"انا انزلناه فی لیلة مبارکة انا کنا منزلین"
"ما آن (قرآن) را در شبی مبارک نازل کردیم؛ ما همواره انذار کننده بودهایم." (سوره دخان،آیه 3)
"انا انزلناه فی لیلة القدر"
"ما آن (قرآن) را در شب قدر نازل کردیم." (سوره قدر، آیه 3)
"انا انزلناه فی لیلة مبارکة انا کنا منزلین"
"ما آن را (قرآن) را در شبی مبارک نازل کردیم؛ ما همواره انذارکننده بودهایم." (سوره دخان ، آیه 3)
از آیات قرآن کریم برداشت میشود که نزول قرآن کریم به دو صورت بوده است. یک نوع آن به صورت دفعی و در شبی معین بوده است. نوع دیگر نزول تدریجی بوده که در طول 23 سال بر پیامبر گرامی اسلام در مواقع و مواضع مختلف نازل میشده است.
به وضوح چنین عقوبتهایی به واسطه اعمال ناشایست خود مردم و بر طبق وعده و سنتهای الهی صادر میشود.
"سلام هی حتی مطلع الفجر"
"شبی است سرشار از سلامت تا طلوع سپیده." (سوره قدر، آیه 5)
"فیها یفرق کل امر حکیم" (سوره دخان ، آیه 4)
با توجه به آیات قبلی مشخص است که منظور از آن شب، شب قدر است.
تقدیراتی که در شب قدر مشخص میشود را میتوان به دو قسمت تقسیم کرد، یکی آنها که اختیار ما در آنها نقشی ندارد (یا حداقل تأثیر مستقیم ندارد) مانند حوادث طبیعی و اموری که مربوط به ما هستند ولی به خواست و اراده ما نیستند مثل مرگ. دیگری آنهایی که اختیار ما در آنها مؤثر است مثل سرنوشت انسان. در مورد این دسته امور باید توجه داشت که تقدیر آنها به منزله سلب اختیار از انسانها و انجام کارها از روی جبر نیست زیرا اولاً این تقدیرات به وسیله اسباب و وسایلی که به اختیار انسان وابسته است چه بعد از تقدیر و چه قبل از تقدیر قابل تغییر است. (نظیر دعا در شب قدر و درخواست تقدیر بهتر که در قسمت پایانی مقاله به آن پرداخته خواهد شد.) ثانیاً تقدیرات ما انسانها اساساً به صورت مشروط برایمان معین میگردد که محقق شدن آن کاملاً بستگی به اختیار و انتخاب انسان دارد. به عنوان مثال برای ما تقدیر میشود که اگر برای قبول شدن در امتحانات تلاش کردیم و مطالعه کردیم به فلان نتیجه خواهیم رسید و اگر تلاش نکردیم به فلان نتیجه خواهیم رسید و این ما هستیم که با انتخاب خود نتیجهای را برای خود رقم میزنیم. لذا همانطور که دیده میشود مقدر شدن امور برای ما به منزله ایجاد جبر نیست.
گذشته از این دستورات و نواهی گوناگون و انواع توصیهها و راهنماییها و ترغیب مردم به تلاش در مسیر کمال و دستیابی به سرنوشتی بهتر که در متن تمامی ادیان مشهود است همگی مؤید همین مطلب است که ما انسانها موجودات مختاری هستیم و این ما هستیم که با انتخاب خود سرنوشت خود را رقم میزنیم.
افعال "تنزل" به معنای "نازل میشود" و "یفرق" به معنای "مشخص میشود" هر دو افعالی مضارع و بیانگر استمرار و تداوم در طول زمان میباشند.
در این زمینه جدای از چگونگی بیان قرآن کریم (که صیغه مضارع است)، روایاتی هم وجود دارند که این مطلب را تأیید میکنند. از آن جمله میتوان به روایتی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که در منابع شیعی و سنی نقل شده است، اشاره کرد:
«از ابوذر روایت شده است که گفت: "به رسول خدا عرضه داشتم یا رسول الله آیا شب قدر شبی است که در عهد انبیا بوده و امر بر آنان نازل میشده و چون از دنیا میرفتند نزول امر در آن شب تعطیل میشده است؟" فرمود: "نه، بلکه شب قدر تا قیامت هست."» (در المنثور، جلد 6، صفحه 372، چاپ بیروت؛ تفسیر برهان، جلد 30، صفحه 197)
"تنزل الملائکة و الروح فیها باذن ربهم من کل امر" (سوره قدر، آیه 4)
"اذ تقول للمؤمنین الن یکفیکم ان یمدکم ربکم بثلاثة الاف من الملائکة منزلین- بلی ان تصبروا و تتقوا و یأتوکم من فورهم هذا یمددکم ربکم بخمسة الاف من الملائکةمسومین"
در آن هنگام که تو به مؤمنان گفتی: "آیا کافی نیست که پروردگارتان، شما را به سه هزار نفر از فرشتگان، که از آسمان نازل میشوند، یاری کند؟ - آری اگر استقامت و تقوا پیشه کنید، و دشمن به همین زودی به سراغ شما بیاید، خداوند شما را به پنج هزار نفر از فرشتگان، که نشانههایی با خود دارند، مدد خواهد کرد." (سوره آل عمران، آیات 124 و 125)
"لقد نصرکم اللّه فی مواطن کثیرةٍ ویوم حنینٍ إذ أعجبتکم کثرتکم فلم تغن عنکم شیئًا وضاقت علیکم الأرض بما رحبت ثمّ ولّیتم مّدبرین - ثمّ أنزل اللّه سکینته علی رسوله وعلی المؤمنین وأنزل جنودًا لّم تروها وعذّب الّذین کفروا و ذلک جزاء الکافرین"
"خداوند شما را در جاهای زیادی یاری کرد، و در روز حنین؛ در آن هنگام که فزونی جمعیـتتان شما را مغرور ساخت، ولی هیچ به دردتان نخورد و زمین با وسعتش برای شما تنگ شد؛ سپس پشت کرده فرار نمودید – سپس خداوند سکینه خود را بر پیامبرش و بر مؤمنان نازل کرد؛ و لشکرهایی فرستاد که شما نمیدیدید؛ و کافران را مجازات کرد؛ و این است جزای کافران." (سوره توبه، آیات 25و 26)
که البته به وضوح منظور از لشکرهای غیر قابل رؤیت همان ملائکه هستند.
"و الناشطات نشطا"
"و (سوگند به) فرشتگانی که ارواح مؤمنان را با مدارا و نشاط جدا میسازند." (سوره نازعات ، آیه 2)
"یا ابراهیم اعرض عن هذا انه قد جاء امر ربک و انهم ءاتیهم عذاب غیر مردود و لما جائت رسلنا لوطاً سیء بهم و ضاق بهم ذرعاً و قال هذا یوم عصیب"
«ای ابراهیم! از این صرف نظر کن، که فرمان پروردگارت فرا رسیده؛ و به طور قطع عذاب به سراغ آنها میآید؛ برگشت ندارد. و هنگامی که رسولان ما (فرشتگان عذاب) به سراغ لوط آمدند، از آمدنشان ناراحت شد؛ و قلبش پریشان گشت؛ و گفت: "امروز روز سختی است.» (سوره هود ، آیات 75 و 76)
"تنزل الملائکة و الروح فیها باذن ربهم من کل امر"
"فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگارشان هر امری را نازل میکنند." (سوره قدر ، آیه 4)
"و اذ قال ربک للملائکة انی جاعل فی الارض خلیفة ..."
"هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت: "من در روی زمین جانشینی قرار خواهم داد." (سوره بقره ، آیه 30)
"و رسولا الی بنی اسرائیل انی قد جئتکم بآیة من ربکم انی اخلق لکم من الطین کهیئة الطیر فانفخ فیه فیکون طیرا باذن الله و ابرئ الاکمه و الابرص و احی الموتی باذن الله و انبئکم بما تاکلون و ما تدخرون فی بیوتکم ان فی ذلک لآیة لکم ان کنتم مؤمنین"
"و (مسیح را به عنوان) رسول و فرستاده به سوی بنیاسرائیل (قرار داده، که به آنها میگوید:) من نشانهای از طرف پروردگار شما، برایتان آوردهام؛ من از گل، چیزی به شکل پرنده میسازم؛ سپس در آن میدمم و به فرمان خدا، پرندهای میگردد. و به اذن خدا، کور مادرزاد و مبتلایان به برص (پیسی) را بهبودی میبخشم؛ و مردگان را به اذن خدا زنده میکنم؛ و از آنچه میخورید، و در خانههای خود ذخیره میکنید، به شما خبر میدهم؛ مسلماً در اینها، نشانهای برای شماست، اگر ایمان داشته باشید!" (سوره آل عمران ، آیه 49)
نکتهای که در اینجا باید به آن اشاره کنیم، این است که نزول ملائک در شب قدر موضوع جدیدی نبوده که با ظهور اسلام شروع شده باشد. بلکه انبیا و اوصیای قبل از پیامبر اسلام هم در شب قدر مورد نزول ملائک قرار میگرفتند. جدای از مفهوم آیه قرآن که به خودی خود این مطلب را تأیید میکند، روایات نقل شده در باره شب قدر چه در منابع اهل سنت و چه در منابع شیعه هم بیانگر نزول ملائک بر نبی یا وصی و حجت هر زمان است که برای رعایت اختصار به دو نمونه اشاره میکنیم:
· از ابوذر روایت شده است که گفت: "به رسول خدا عرضه داشتم یا رسول الله آیا شب قدر شبی است که در عهد انبیا بوده و امر بر آنان نازل میشده و چون از دنیا میرفتند نزول امر در آن شب تعطیل میشده است؟" فرمود: "نه، بلکه شب قدر تا قیامت هست." (در المنثور، جلد 6، صفحه 372، چاپ بیروت؛ تفسیر برهان، جلد 30، صفحه 197)
· امام محمد تقی (علیه السلام) فرمودند: "به خدا سوگند جبرائیل و ملائکه در شب قدر آن امر را برای آدم آوردند و به خدا سوگند آدم نمرد، جز این که برای او وصیی بود. و برای همه پیغمبران پس از آدم امر خدا در شب قدر میآمد، و برای وصی پس از او هم مقرر شد. به خدا سوگند که هر پیغمبری از آدم تا محمد در آن شب مأمور میگشت که کسی را وصی خود کند." (اصول کافی، کتاب الحجة، جلد 1، صفحه 366، انتشارات علمیه اسلامیه)
"شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن هدی للناس و بینات من الهد و الفرقان" (سوره بقره ، آیه 185)
"انا انزلناه فی لیلة القدر"
"ما آن (قرآن) را در شب قدر نازل کردیم." (سوره قدر ، آیه 1)
"لیلة القدر خیر من الف شهر"
"شب قدر بهتر از هزار ماه است." (سوره قدر ، آیه 3)
قال (حمران) قلت: "لیلة القدر خیر من الف شهر" ای شیء عنی بذلک؟ قال (ابوجعفر (علیه السلام)): العمل الصالح فیها من الصلاة و الزکاة و انواع الخیر، خیر من العمل فی الف شهر لیس فیه لیلة القدر" فروع کافی، جلد 4، صفحه 157، حدیث 6
المراقبات، فصل نهم، اعمال شب قدر. همچنین برای اطلاع بیشتر در این زمینه میتوان به این فصل از کتاب المراقبات رجوع کرد.